ماه در آغوش شب به خواب میرود من هنوز بیدارم مگر میشود بی تو به خواب رفت خاطره ها
صف می کشند به خیالم و من خمار یک لحظه دیدنت با من چه کردی هیچ چیز جای خودش
نیست در تنم لحظه ها تب دارند و من چه بی تابانه به شانه های سیاه شب با خیال تو سفر خواهم کرد
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|